روی ماه نشسته ام با رویاهای مُرده

آچمَـــــــز

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..

روی ماه نشسته ام با رویاهای مُرده

قلبم را داده ای به دست هایم

و من را فرستاده ای به اوج غم گین ترین حالت

که وقتی حتا روی ماه نشسته ام، روی جایی که خی لی ها آرزویش را دارند

جایی که حتا قبل تر ها خودم هم آرزویش را در سر می پروراندم

هیچ لذتی را درک نمی کنم

و یه نگاه به قلب دست خورده ام می کنم و یه آه از ته دل می کشم

تو با من کاری کردی که در بهترین جایگاه ها بدترین حال و روز ها را دارم

تو مرا بد کُشتی ، ایمآن ..

جهنم را برایم به تصویر کشیدی تا باور کنم اگر بهشتی هم هست ،

جهنمی هم وجود دارد که بس سخت و کُشنده و عذب آور ..

جهنم یعنی رویا هایت مُرده باشند

و تو فقط به جنازه شان نگاه کنی و بغض کنی،

حتا حالِ گریه هم نداشته باشی ..

و این یعنی حال ِ این روزهای ِ من ..

    


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |